جدول جو
جدول جو

معنی ابن فضل الله - جستجوی لغت در جدول جو

ابن فضل الله(اَ مَ)
ابن یحیی بن محمد کرمانی عمری شافعی، معروف به ابن فضل الله کاتب دمشقی و ملقب بشهاب الدین. رجوع به ابن فضل الله شهاب الدین ابوالعباس احمد... شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ نُ فَ لِلْ لاه)
علاءالدین علی بن یحیی، برادر شهاب الدین احمد، او مانند برادر دیوان کتابت مصر داشته و به عربی او را اشعاری است
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ فَ لِلْ لاه)
شهاب الدین ابوالعباس احمد بن محیی الدین، فرزند یحیی بن جمال الدین سابق الذکر، در شعر و ادب و جغرافیا و تاریخ و تراجم احوال و خاصه در تاریخ مغول و ترک و هند و نیز هیئت و اسطرلاب و فقه شافعی فرید عصر خویش بوده، مولد او به دمشق در سال 700 ه،ق، بوکالت پدر مدتی دیوان کتابت ملک ناصر بن قلاون داشت و سپس برای سوء خلق کناره گرفت، او را اشعار رائقه است، و نیز کتب ذیل از اوست: فواضل السّمر فی فضائل آل عمر در چهار جلد، مسالک الابصار فی ممالک الامصار در بیست جلد سطبر ونسخه ای از آن در کتاب خانه ایاصوفیه برجاست، صبابهالمشتاق در مدح رسول صلوات اﷲ و سلامه علیه، الدعوهالمستجابه، سفرهالسّفره، دمعهالباکی، یقظهالساهر، نفحهالروض، التعریف بالمصطلح الشریف در فنون مملکت داری، رساله فی ممالک عباد الصّلیب، او به نام کاتب دمشقی نیز معروف است و در 749 ه،ق، به مصر درگذشته است
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ فَ لِلْ لاه)
شرف الدین عبدالوهاب بن جمال الدین، نسب خویش بعمر بن الخطاب می پیوسته و در مصر دیوان کتابت ملک ناصر بن قلاون داشته و پس از آن دیوان کتابت دمشق بدو مفوض گشته، و در سال 717 ه،ق، بدانجا وفات یافته است
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ فَ لِلْ لاه)
بدرالدین محمد بن علی، مانند پدر دیوان کتابت مصر داشته و او را اشعاری است
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ فَ لِلْ لاه)
ابوالمعالی محیی الدین یحیی بن جمال الدین، برادر شرف الدین عبدالوهاب، ادیب و منشی و شاعر، او نیزچون برادر رئیس کتبۀ ناصر بن قلاون بوده و در پیری بعلت ثقل سامعه کناره گرفته و پسرش شهاب الدین وکالت او داشته، لکن بسبب تندی خلق او پسر دیگر ابوالمعالی را موسوم به علاءالدین بجای او نصب کرده اند و محیی الدین یحیی به 738 ه،ق، در 93 سالگی درگذشته است
لغت نامه دهخدا
(اَ مَ)
ابن فضل الله ، حاکم اردبیل، که پدر در مکتوبی که بدو نوشته توصیه کرده است که در معاملۀ خود با مردم چنان کند که شیخ صفی الدین اردبیلی (650- 735 هجری قمری) ازاو راضی و شاکر باشد. رجوع بتاریخ مغول تألیف آقای اقبال شود. پدر احمد ملقب بخواجه رشید الدین است
لغت نامه دهخدا